الف لام میم

الف لام میم

چیزی برای ادامه دادن الف-لام-میم
مهاجرت کرده از alef-lam-mim.blogfa.com

برگزیده مطالب در کانال telegram.me/almblog

کمال‌گرایی یا لحاف‌گرایی؛ مسئله اینست

يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۶، ۰۷:۱۵ ب.ظ

اجداد غارنشین ما در مواجهه با چیزهای ترسناک چکار می‌کردند؟ قاعدتا فرار می‌کردند و می‌خزیدند داخل غار. جایی که گرم بود، نسبتا تاریک بود و محفوظ بود. آنجا احساس امنیت و آرامش و راحتی بیشتری می‌کردند.

خب احتمالا همین چیزها داخل ژن ما هم باقی مانده است. وقتی کارها زیاد می‌شود از یک جایی به بعد احساس می‌کنیم نمی‌توانیم از پسش بر بیاییم. احساس می‌کنیم بیشتر از توانایی ماست. یک دفعه یک ندایی در درون ما میگوید: اوه اوه اوه، "لاطاقة لَنا بِه".

این جور مواقع خیلی از ماها (خودم را عرض میکنم) استرس و ترس می‌گیریم و آرام می‌خزیم زیر لحاف که هم گرم است هم نسبتا تاریک و هم محفوظ. ولی خب حقیقت این است که همانطور که خزیدن به غار نتوانست یک راه حل کامل و پایدار باشد، از جایی به بعد لحاف هم پناهگاه مناسبی نخواهد بود.

ما تئوری پردازهای خوبی هستیم. یعنی خیلی زیاد به بخش تئوری می پردازیم. به راحتی می‌شود مقاله‌های روانشناختی نوشت با عنوان «لحاف گرایی به مثابه مکانیزم دفاعی» یا حتی سمینارهایی برگزار کرد با عنوان «لحاف گرایی و استرس گریزی؛ تهدیدها و فرصت‌ها». فیلم‌سازها هم می‌توانند سوژه‌های خوبی پیدا کنند برای فیلم «لحاف‌گراها به بهشت نمی‌روند».

آیا نویسنده هم جزو آن دسته از افراد است که طرح مسئله میکنند بدون ارائه راه حل؟ خب تا حدی بله. ولی چند نسخه را امتحان کرده است. مثلا یکی از نسخه‌ها در چنین وضعیتی این است که آدم دست از کمال‌گرایی بردارد و بپذیرد که قرار نیست «همه کارها» را به «تمام و کمال» انجام دهد. لیست کارها را باید نوشت از کوچکترین به بزرگترین. بعد خودت را قانع کنی که آسان ها را انجام بده بقیه را فراموش کن. و همین طور با استراتژی هویج به پیش ببری.

برخی دیگر نسخه می‌دهند که مدام به خودت یادآوری کنی که مهم نیست «اگر مراد نیابم»، تنها لازم است که «به قدر وسع بکوشم». اما این از همان نسخه‌های شکست‌خورده است. چه اینکه تمام انگیزه ما از کوشش همان یافتن مراد است. اساسا بشر موجودی مرادگراست.

و نسخه‌ی نهایی که پیشنهاد نویسنده نیز هست، ادبیات و فلسفه است. اگر [فکر میکنید] صدای خوبی دارید شعرهایی هست که می‌توانید زمزمه کنید و به معنای ضد استرس آن فکر کنید؛ مثلا:

به قبرستان گذر کردم صباحی
شنیدم ناله و افغان و آهی
شنیدم کله ای با خاک میگفت:
که این دنیا نمی ارزد به کاهی


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۰۷
ف ر د

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی