الف لام میم

الف لام میم

چیزی برای ادامه دادن الف-لام-میم
مهاجرت کرده از alef-lam-mim.blogfa.com

برگزیده مطالب در کانال telegram.me/almblog

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

صبح که نه، در اصل قبل از ظهر شنبه است. درب بالکن را باز می‌کنم. آفتابِ کم‌رمق پاییز بالا آمده است. آسمان گُله گُله ابرهای سفید دارد. هوا هنوز خنکی تیزش را دارد، از سرمای دیروز است که هوا ابری بود و سرد.  هر نیم ساعت نور کم می‌شود، ابری از جلوی خورشید رد می‌شود و چند دقیقه یا ثانیه بعد دوباره نور شدید برمی‌گردد.
شنبه‌ صبح‌ها را دوست دارم لابد شبیه خیلی از کسانی دیگر که روزهای هفته را کار می‌کنند. روزهای نیمه‌تعطیل همیشه بهتر از روزهای تعطیل‌اند. همین‌که می‌دانی مغازه‌ها بازند و شهر خلوت نیست به آدم حس زندگی را می‌دهد.

برخلاف عادت معمول می‌نشینم پشت میز و صندلی. فردا ضرب‌الاجل کاری داریم و امروز و فردا را باید وقف کار کنم. می‌نشینم، داخل وبسایت، فرهنگ شریف را جستجو می‌کنم. اولین آهنگ را انتخاب می‌کنم: زخمه. لیوان چای را گذاشته ام کنار دستم، روی میز. از آن چای‌های عجیب است البته. آب‌جوش را ریخته ام در لیوان بزرگ و رویش چای خشک ریخته ام. تفاله‌ها کم کم از روی چای به کف لیوان می‌روند. گذاشته که خنک بشود و دم بکشد. با خودم که فکر می‌کنم می بینم که این ترکیب، بساط چندین ساله‌ی من است با کمی تفاوت. نوع چای عوض شده است و کاری که می‌کنم. باید یک‌روز با خودم بنشیم و فکر کنم که چند سال بعد (اگر زنده باشم البته) می‌خواهم چایی ام را کجا و در حال کدام کار بنوشم، در حالی که کسی هم دارد در پس‌زمینه زخمه‌ای بر تار و سه‌تار اش می‌زند.
۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۴۰
ف ر د

یکی از مزیت‌های فوق‌العاده‌ی آلمان خصوصا برای مسلمان‌ها وجود تعداد زیادی گیاه‌خوار و وگان است. در ابتدا باید بگم که گیاه‌خوار و وگان دو تا چیز متفاوت هستند هرچند معادل فارسی هر دو ممکن است گیاه‌خوار باشد. تفاوت این دو در این است که وگان‌ها نه تنها محصولات گوشتی نمی‌خورند بلکه محصولات جانبی حیوانی مثل شیر و تخم‌مرغ هم نمی‌خورند.

وجود تعداد زیاد گیاه‌خوار در آلمان باعث شده که عملا در اکثر رستوران‌ها، کافه‌تریاها، فست‌فودی‌ها، و سلف‌سرویس‌ها غذاهای گیاهی سرو میشه که خب تقریبا میشه گفت که غذای حلال هست و برای مسلمان‌ها بسیار زندگی را راحت کرده است. هرچند که در آلمان تعداد زیادی غذافروشی و رستوران حلال وجود داره ولی گزینه‌ی غذای گیاهی باعث میشه که انتخاب‌های شما بسیار بیشتر بشه و در مواقع گرسنگی به اولین رستوران یا فست‌فودی که رسیدید یک غذای گیاهی سفارش بدید. یا مثلا برای مواقعی که لازمه با همکارهای غیرمسلمان برای نهار یا شام بیرون برید مشکلی براتون ایجاد نمی کنه.

جالبه بدونید که تنوع غذاهای گیاهی بسیار بسیار بالاست. در حدی که مثلا در همین سلف‌سرویس دانشگاه ما هر روز حدود ۴-۵ نوع غذای گیاهی متفاوت سرو میشه و غذاهای هر روز و هر هفته با همدیگر متفاوت‌اند و چند هفته طول می‌کشه تا غذایی تکرار بشه (البته به جز یکی دو غذای محبوب که به صورت هفتگی ثابت هستند).

همین تنوع در سوپرمارکت‌ها هم دیده میشه. مثلا از اونجایی که گیاه‌خوارها ممکن است دوست داشته باشند طعم سوسیس کالباس یا مرغ را بچشند، نظیر گیاهی همان محصولات موجوده، مثلا انواع سوسیس گیاهی یا همبرگر گیاهی یا کالباس گیاهی وجود داره که طعم اونها به محصولات گوشتی بسیار شبیه‌اه. اکثر این محصولات در اصل از سویا و توفو گرفته میشند و بعد با اسانس‌هایی طعم‌دار میشند.

نکته‌ی جالب اینجاست که برای وگان‌ها که شیر هم مصرف نمی‌کنند، «شیر گیاهی» تولید میشه که در حقیقت soy milk نام داره که هم به صورت محصول اصلی در پاکت شیر عرضه میشه، هم برای تولید محصولات دیگری مثل بستنی وگان!


یکی دیگه از مزیت‌هایی که گیاه‌خوارها برای مسلمان‌ها ایجاد کرده‌اند این است که در تمام ترکیبات به کار رفته در محصول بر روی برچسب آن درج میشه. البته این مسئله در کشورهای دیگه و ایران هم وجود داره. ولی به نظر میرسه که در آلمان کمی جدی‌تر و دقیق‌تر اه. شما عملا محصولی پیدا نمی‌کنید که اطلاعات کامل در مورد محتویات محصول درج نشده باشه. حالا یکی از مشکلات مسلمان‌ها این است که در برخی از محصولات ممکن است ترکیباتی استفاده بشه که منشا اونها میتونه حیوانی باشه یا صنعتی. گاهی اوقات شرکت سازنده مشخص میکنه که منشا اون محصول دقیقا چیه ولی گاهی هم نه. اینجاست که یا باید از شرکت سازنده به صورت مستقیم استعلام کنید (چند اپلیکیشن موبایلی هست که این اطلاعات را جمع می‌کنند و در اختیار مصرف‌کننده میذارند، مثلا ایمیل می‌زنند به شرکت که شما از کدام نوع فلان محصول استفاده می‌کنید)، یا اینکه مجبورید احتیاط کنید و اون محصول را نخرید.

اینجاست که وگان‌ها به کمک مسلمان‌ها میاند! اگر شما روی محصولی علامت وگان دیدید می‌تونید با خیال راحت بدون چک کردن محتویات محصول، اون را نوش جان کنید چون مطمئن هستید که ژلاتین و کوفت و زهر مار توش نیست.

۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۴۶
ف ر د

هنوز چند صباحی از رفتن دولت احمدی‌نژاد نگذشته بود که دولت جدید در یک افشاگری پر سروصدا اعلام کرد که چند هزار نفر در دولت قبل به صورت غیرقانونی و براساس رابطه بورس شده‌اند. پرونده "بورسیه‌های غیرقانونی" تا مدت‌ها نقل محافل و سخنرانی‌های دولتی‌ها بود. در همین اثنا هم لیستی بلندبالا از اسامی بورس‌شدگان توسط یک سایت خبری به سردبیری علی غزالی منتشر شد. البته در همان لیست منتشرشده هم مشخص شد که این فرد برخی از اسامی (از جمله یکی از بستگان نزدیک خودش) را حذف کرده است، ولی بقیه اسامی به صورت فله‌ای تحت عنوان بورسیه‌های غیرقانونی چرخید و چرخید.


با یک دوستی آشنا شدیم که بورس شده بود، در همان دوران دولت احمدی‌نژاد. چند باری مورد صعنه قرار گرفت که او هم از همان بورسیه‌های فله‌ای است. نجیب بود و چیزی نگفت البته. بعدها از طریقی فهمیدم این دوست بورس‌شده هم از نظر دانشگاه محل تحصیل در ایران، هم از نظر معدل و رتبه، و هم از نظر رزومه بالاتر از دوست‌طعنه‌زن ما بوده است. طوری بود که اگر می‌خواست می‌توانست به جای بورس دولت ایران، فاند دانشگاه خارجی بگیرد برای تحصیل. حالا به هر دلیلی ترجیح داده بود که بورس بشود.


حالا خبر رسیده که آن سردبیر افشاکننده‌ی لیست، به جرمی شبیه «نشر اکاذیب و اضرار به غیر» در دادگاه محکوم شده است. کسی ممکن است دستگاه قضایی ایران را قبول نداشته باشد و بگوید فلانی به جرم افشای بورسیه‌ها محکوم شد و جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد و فلان. برای من چیزی در حد یقین است که این فرد مدرکی نداشته برای غیرقانونی بودن آن بورسیه‌های افشاشده، هرچند بورس‌شده ی غیرقانونی داخل لیست بوده باشد.


من فکر می‌کنم به اینکه چه بد دنیا و آخرتی دارند برخی از این رسانه‌ای‌ها. آبروی کسانی را بی‌هیچ می‌برند و بی‌دفاع‌شان می‌گذارند در برابر سیل صعنه‌زنانی که گوشی برای شنیدن و چشمی برای خواندن رزومه‌های آنها ندارند. همه را یک‌جا می‌فرستند ذیل هشتگ «بورسیه‌های غیرقانونی». و به این فکر می‌کنم که به فرزندم جوشکاری و نجاری و گچ‌بری یاد بدهم که فردا روزی در طمع نان به حرفه‌ای وارد نشود که بتواند بی‌دستاویزی، آبرو از هزارها ببرد.

۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۳۸
ف ر د

آتن همان تهران است، کوچک‌تر، آرام‌تر، تمیز‌تر.

آتن شباهت‌های زیادی به تهران دارد، قاعدتا در مقایسه با شهرهای اروپایی. یک جور میانگین گرفتن از تهران و شهرهای اروپای غربی. یونان تقریبا شرقی‌ترین کشور اروپاست، همسایه ترکیه است. کشوری مدیترانه‌ای حساب می‌شود. تا حد زیادی شبیه ایتالیا از نظر جغرافیا.

گرمای هوای مرداد و شهریورش هم شبیه تهران است، البته اگر دود و آلودگی هوا را کمتر کنیم.

مغازه‌ها و کسب‌و‌کارهای کوچک بیشتر به چشم می‌آیند تا سوپرمارکت‌های بزرگ و فروشگاه‌های زنجیره‌ای. دکه‌های روزنامه‌فروشی که آب و سیگار و آدامس می‌فروشند جا‌به‌جا دیده می‌شوند. شب‌های آتن هم بیدار و زنده‌اند شبیه تهران. کسی عجله‌ای برای خوابیدن ندارد.

بعد از مدت‌ها ممکن است وسط خیابان بوی نان تازه‌ی تنوزی به مشامت برسد.

نکته جالب دیگر برای من، تلفظ مشابهِ برخی لغات بود. مثلا در بین صحبت از میوه‌ها یک‌هو نام «پرتقال» را به جای «اورنج» شنیدن. و حتی شاید ابتدا تعجب کنی اگر بشنوی که دختر فروشنده‌ای که سیم‌کارت اعتباری تبلیغ می‌کند با صدای بلند بگوید «ناسیونال سیم‌کارت، دو گیگابایت اینترنت». ولی زود متوجه می‌شوی که تلفظ عدد ۲ هم در زبان یونانی دقیقا «دو» خودمان است.


به نظر می‌رسد که جامعه مسلمان‌های آتن کوچک باشد و جالب اینکه اکثریت از هند و بنگلادش و پاکستان هستند. محله‌ای در مرکز شهر هست که به نظر مرکز مهاجرین مسلمان است. بیشتر رستوران‌های حلال در همین منطقه هستند که البته نسبتا کثیف و شلوغ است.

مهمترین جاذبه‌ی تفریحی آتن و حتی یونان همان معبد مشهور آکروپولیس است با ستون‌ها و معماری که آدم را یاد پرسپولیس خودمان می‌اندازد. این معبد به همراه دیگر جاذبه‌های تاریخی مانند آمفی‌تئاتر سنگی و ... در مرکز شهر واقع هستند، بر روی تپه‌ای که مُشرف به شهر است. مدیریت این اماکن تاریخی هم ضعیف است. علی‌رغم اینکه تعداد بازدیدکننده‌ها از این قسمت‌ها بسیار بالا است ولی سیستم فروش بلیط آن بسیار ناکارآمد است و به صورت دستی در چند دکه انجام می‌شود. نتیجه‌ی آن هم انتظار یک‌ساعته زیر آفتاب سوزان و در هوای گرم است. اتوماتیک کردن سیستم بلیط بسیار ساده و شدنی است. چیزی شبیه گیت‌های مترو و دستگاه‌های فروش بلیط.


یکی دیگر از شباهت‌های آتن با تهران و تفاوتش با شهر‌های آلمان گسترده‌ بودن «تحویل غذا» یا همان delivery است. حتی فروشگاه‌هایی هستند که فقط امکان سفارش و تحویل غذا دارند و جایی برای نشستن و سرو غذا ندارند.

مصرف الکل و مشروبات در یونان بسیار بالاست، البته از قبل این‌طور بوده و جزوی از فرهنگ‌شان است. اگر کتاب زوربای یونانی را خوانده باشید، قوت غالب کارگران معدن زیتون و پیاز و مشروب است! در نگاه اول تعجب‌برانگیز بود: در آزمایشگاه دانشجویان در دانشگاه قفسه‌ی شیشه‌ای را دیدم، از همین قفسه‌هایی که در دانشگاه‌های ایران برای گذاشتن تزهای انجام شده‌ی دانشجویان یا کتاب‌های درسی استفاده می‌شود. آنجا در آتن، این قفسه پر از شیشه‌های مشروب بود! حتی وقتی به سلف‌سرویس دانشگاه رفتیم، قفسه‌ای مختص به مشروب داشتند. چند میز آن‌طرف‌تر از ما جمعی بودند که ناهارشان را با زهرماری سرو می‌کردند.

اگر از من بپرسید، میگویم که «نوشیدنی ملی یونان آیس-کافی یا قهوه‌ی‌یخ‌دربهشتی است». از آغاز روز تا پایان شب، در دست هر کسی که نگاه کنید یک لیوان بزرگ آیس‌کافی می‌بینید. دلیل اصلی آن احتمالا گرمای هواست، هرچند که دوست یونانی ما میگفت در زمستان هم همین بساط است. هر جه باشد ترک عادت موجب مرض است.

آب. آب هم یکی دیگر از شباهت‌های ایران و یونان و تفاوت‌های یونان و اروپا است. یکی از رسم‌های جالب در رستوران‌های آتن است که شما وقتی سفارش غذا بدهید، یک بطری یا پارچ آب رایگان برای شما می‌آورند. سر هر میزی آب هست، آب خنک. حتی در یکی از کافه‌ها که منتظر بودیم دم‌نوش من و آیس‌کافی همراه‌مان را بیاورند، پیش‌خدمت دو لیوان آب بر روی میز گذاشت و بعد از یک ساعت وقتی که هر لیوان‌ها خالی شد آمد و آنها را پر کرد. در آلمان  از این خبرها نیست. آب رایگان؟ هرگز.


۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۵۶
ف ر د