+ خارج چطوره؟ حالا بحث غربت را که بذاری کنار.
- مشکل همینه. غربت را نمیشه بذاری کنار.
[از خلال محاورات]
بله فرزندم،
زندگی معمولا جدا-کن-سوا-کن نیست، در هم است، فول پکیج است.
+ خارج چطوره؟ حالا بحث غربت را که بذاری کنار.
- مشکل همینه. غربت را نمیشه بذاری کنار.
[از خلال محاورات]
بله فرزندم،
زندگی معمولا جدا-کن-سوا-کن نیست، در هم است، فول پکیج است.
بله فرزندم!
تفاوت ظریفی هست بین «احترام کسی را نگه داشتن» و «برای کسی احترام قائل بودن»، به اندازهی تفاوت زبان با قلب.
هر که در دسته اول است خود را در دسته دوم تصور میکند. اصلاح این تصور غلط نیز خلاف «احترام نگه داشتن» است.
نقل است که پیرمردی سر جاده منتظر ایستاده بود. یک نفر سوار بر الاغ رسید و او را هم سوار کرد. رو به پیرمرد داستان گفت: ای پیرمرد اگه من نبودم چطوری میخواستی به ده برسی؟ پیرمرد هم گفت: اگر تو نبودی یه خر دیگه! میگویند این پیرمرد خیلی موّحد بوده، و خب کمی هم بی ادب. رزق آدم (در معنای کاملا عام آن) دست خداست، آدمها وسیله اند.
هستند آدمهایی که به دیگران کمک و لطف میکنند. اما انگیزه شان مدیون کردن است. میخواهند سلطه پیدا کنند به واسطه ی آن لطف. میخواهند جای خدا بنشینند، و بقیه زیر دِین او باشند.
آمده بود بی مقدمه بدون اینکه درخواستی ازو داشته باشم خواست به زور لطفی در حق من انجام بدهد. همان اول کار حتی قبل اینکه من حرفی بزنم شروع کرد به شرط و شروط گذاشتن و مقدمه منت را چیدن.
تا حرفش تمام شود داشتم فکر میکردم که این نصیحت را بنویسم برای این جور مواقع که: فرزندم! مراقب باش تا به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را. با مناعت طبع رد کن لطفی که آغشته به گروکشی و منت است.
فرزندم!
کمال آزادگی آن است که آدمی حتی در بند نام و ننگ نماند.
و کمال زهد این است که که حتی از غم آبرو هم آزاد باشی.
فرزندم،
وقتی هجوم سختیها و نگرانیها و دشواریها بر تو بیشتر میشود، احساسات شدیدِ متناقض مجال میدانداری پیدا میکنند. جنگ متناقضها آغاز میشود.
چیزی نگو، حرفی نزن، کاری نکن. صبور باش تا موقع زوال عُسرت.
پشیمانیِ خود را نخر.
بله فرزندم ...
و بعد می رسی به یه جایی که بعد از عمری تجربه باید اقرار کنی که:
رضایت در دنیا تنها سهم کسانی است که به دنیا راضی نشدند.
بله فرزندم،
هر چه بی سختی بدست آید دیر نپاید و آدم به آن فضیلتی نیابد.
بله_فرزندم
زیباترین راه ها بدون همراه، و زیباترین سفرها بدون همسفر پوچ و بیهوده اند؛ تنها مشتی خشت و خاک و سنگ و آب و چوب اند.