حسینیهی شهر ما را عراقیها به پا کردهاند و اداره میکنند. این است که معمولا برنامهی سخنرانی و مداحی به زبان عربی است. ایام محرم که میشود، بعضی سخنرانیهای ایران را هم دنبال میکنم. نمیخواهم بر اساس مطالب یکی دو نفر از خطبا حکم کلی بدهم. ولی یکی از نکاتی که برایم جالب است در مقایسه بین محتوای سخنرانیهای عراقی و ایرانی، اولویتها و دغدغههاست. البته این الویتها با توجه به شرایط هر کدام از جوامع قابل درک است.
محتوای اصلی سخنرانیهای عراقی حول فضایل حضرت علی، ماجراهای شاهد بر جانشینی ایشان پس از پیامبر، و به طور کلی مباحث کلامی حول جانشینی پیامبر بین شیعه و سنی است. وقتی به جامعه عراق نگاه کنید، میبینید که شیعه و سنی با درصد جمعیت نسبتا نزدیک به هم، زندگی می کنند، رقابت سیاسی دارند، و با هم مواجهه و برخورد زیادی دارند. لذا میتوان گفت که مباحث مربوط به برحق بودن حضرت علی و یا خلفا جزو مسایل روز جامعه و به اصطلاح مبتلابه است.
ولی در آن طرف ماجرا، در سخنرانیهای خطبای ایران، نقش حکومت و انقلاب پررنگ است. آنچه که دغدغه و مسئله ی روز در ایران است، مسئلهی ولایت علی (ع) یا خلفا نیست، کشوری است که ملهم از مفاهیم اسلامی انقلاب کرده است و حکومت تشکیل داده است، حالا با مشکلات دیگری دست به گریبان است، مشکلاتی از جنس حکومتداری، عدالت اجتماعی حکومت، نحوه برخورد با دشمنان خارجی، و مسایلی از این دست.
لذا مدلهایی که مطرح میشود بیشتر بر اساس ماجراهای تاریخی زمان حکومت امیرالمؤمنین تا رخدادهای بعد از آن که منجر به حادثه کربلا شد است.
البته جالب اینجا بود که برای شب عاشورا رفتیم به شهری دیگر که مراسم فارسی داشته باشد. موضوع سخنرانی غُلات یا غالیان بود، کسانی که خود را محب و شیعهی ائمه معرفی میکردند ولی در بیان جایگاه آنها غلو میکردند و عمدتا توسط ائمه هم طرد میشدند. اینکه چرا این موضوع میتواند یک مسئلهی روز برای جامعه باشد، خصوصا جامعهای که در آلمان سکونت دارد برای من سوال ماند.