صفای بیخانمان ها
با پیشرفت تکنولوژی، اینترنت پرسرعت و گوشیهای مجهز به دوربین با کیفیت عملا در دسترس همگان قرار گرفته است. وجود سایتهایی همچون یوتیوب که امکان بارگذاری رایگان ویدیو را به کاربر میدهند، باعث شده است که عملا انقلابی در زمینهی تولید محتوای تصویری رخ بدهد. با وجود این سه ابزار (اینترنت پرسرعت، دوربینهای دیجیتال ارزان و موبایل، به همراه سرویسدهندههایی مانند یوتیوب) هر کسی تقریبا چند دقیقه با تولید و عرضهی ویدیو فاصله دارد. این یعنی که فیلم و ویدیو ساختن دیگر در انحصار صداوسیما، تلویزیونهای خصوصی یا خبرگزاریها نیست، و همین باعث شده است که خلاقیت فردی مجال ظهور بیشتری پیدا کند. پیدایش ژانرهای جدید و سوژههای جدید که اتفاقا گاهی بسیار پربیننده هم هستند یکی از اثرات این «فعال شدن ظرفیتها» است!!
یکی از نمونهها، که من شخصا علاقه مند به آن هستم ترکیبی از «دوربین مخفی»، «سر کار گذاشتن» و «آزمون اجتماعی» (social experiment) است. در این ویدیوها، دوربین به صورت مخفیانه (و گاهی آشکار) واکنش افراد را نسبت به یک سوژه خاص ضبط میکند بدون اینکه فرد اطلاعی از غیرواقعی بودن سناریو داشته باشد.
نمونهی اول:
بعد از حملات تروریستی اخیر فرانسه و گسترش افکاری که اسلام را دین خشونت و ترور میپندارند، چند جوان هلندی دست به ابتکار جالبی زدند: آنها کتابی به دست گرفتند که روی جلدش نوشته شده بود قرآن. بخشهایی از این کتاب را برای رهگذران میخواندند و نظر آنها را در مورد آن سوال میکردند. تمام افراد بلااستثناء تایید میکردند که این مطالب خشونت انگیز هستند و یا مثلا "چطور ممکن است کسی به این چیزها ایمان داشته باشد؟!"، "با این مطالب میخواهند شما را وادار کنند که مانند آنها فکر کنید".
بعد از آنها سوال میکند که تفاوت این کتاب با انجیل در چیست؟ جوابها اینگونه است: "قرآن خشنتر است"، "انجیل چیزهای مثبت و بهتر بیشتر دارد" و ... .
و در پایان جلد کتاب را بر میدارند و نشان میدهند که این کتاب در حقیقت انجیل است و نه قرآن.
نمونهی مورد نظر من:
دلیل نوشتن این مطلب البته یک ویدیوی دیگر است (لینک آپارات). تعداد بیخانمانها در آمریکا زیاد است، کسانی که معمولا به دلیل هزینههای بیمارستان خود یا خانواده خود ورشکسته میشوند چارهای جز کارتنخوابی ندارند. در این ویدیو یک جوان، مقدار پول به یک بیخانمان میدهد و سپس او را تعقیب میکند که ببیند او چطور پول را خرج میکند. و کاری که بیخانمان میکند واقعا تاثیرگذار است. به فروشگاه مواد غذایی میرود، کیسهاش را پر از غذا میکند، و بعد میرود به هر بیخانمان یک بسته غذا میدهد. اگر از من بپرسید می گویم که ایمان این جور آدمها به «رزاق بودن خدا» بیشتر از کسانی چون من است. حتی همان پول اندک را هم برای وعدهی بعدی غذای خود نگه نمیدارد!
صفای این آدمهای کنار خیابان خیلی وقتها از پوشندههای لباس تمیز و اتوکشیده بیشتر است.