بورسیهها
هنوز چند صباحی از رفتن دولت احمدینژاد نگذشته بود که دولت جدید در یک افشاگری پر سروصدا اعلام کرد که چند هزار نفر در دولت قبل به صورت غیرقانونی و براساس رابطه بورس شدهاند. پرونده "بورسیههای غیرقانونی" تا مدتها نقل محافل و سخنرانیهای دولتیها بود. در همین اثنا هم لیستی بلندبالا از اسامی بورسشدگان توسط یک سایت خبری به سردبیری علی غزالی منتشر شد. البته در همان لیست منتشرشده هم مشخص شد که این فرد برخی از اسامی (از جمله یکی از بستگان نزدیک خودش) را حذف کرده است، ولی بقیه اسامی به صورت فلهای تحت عنوان بورسیههای غیرقانونی چرخید و چرخید.
با یک دوستی آشنا شدیم که بورس شده بود، در همان دوران دولت احمدینژاد. چند باری مورد صعنه قرار گرفت که او هم از همان بورسیههای فلهای است. نجیب بود و چیزی نگفت البته. بعدها از طریقی فهمیدم این دوست بورسشده هم از نظر دانشگاه محل تحصیل در ایران، هم از نظر معدل و رتبه، و هم از نظر رزومه بالاتر از دوستطعنهزن ما بوده است. طوری بود که اگر میخواست میتوانست به جای بورس دولت ایران، فاند دانشگاه خارجی بگیرد برای تحصیل. حالا به هر دلیلی ترجیح داده بود که بورس بشود.
حالا خبر رسیده که آن سردبیر افشاکنندهی لیست، به جرمی شبیه «نشر اکاذیب و اضرار به غیر» در دادگاه محکوم شده است. کسی ممکن است دستگاه قضایی ایران را قبول نداشته باشد و بگوید فلانی به جرم افشای بورسیهها محکوم شد و جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد و فلان. برای من چیزی در حد یقین است که این فرد مدرکی نداشته برای غیرقانونی بودن آن بورسیههای افشاشده، هرچند بورسشده ی غیرقانونی داخل لیست بوده باشد.
من فکر میکنم به اینکه چه بد دنیا و آخرتی دارند برخی از این رسانهایها. آبروی کسانی را بیهیچ میبرند و بیدفاعشان میگذارند در برابر سیل صعنهزنانی که گوشی برای شنیدن و چشمی برای خواندن رزومههای آنها ندارند. همه را یکجا میفرستند ذیل هشتگ «بورسیههای غیرقانونی». و به این فکر میکنم که به فرزندم جوشکاری و نجاری و گچبری یاد بدهم که فردا روزی در طمع نان به حرفهای وارد نشود که بتواند بیدستاویزی، آبرو از هزارها ببرد.