تن ات به ناز طبیبان، مدرن و سنتی اش
تابستانی که داشتیم آماده می شدیم بار سفر ببندیم از دبیرستانِ شهرستان برویم به دانشگاهِ پایتخت یکی دو نفر آمدند شهرمان برای سخنرانی. موضوع: طب سنتی و تخطئهی طب مدرن از بیخ و بن. ما هم البته خودمان را جزئی از قشر فرهیخته و دانشآموخته علوم جدید میدانستیم که قرار است تا یکی دو ماه دیگر علمآموز فن و تکنیک و علم مدرن بشود. برایمان سخت و سنگین بود جلوی چشممان تکنولوژی و پزشکی مدرن را نفی و تکفیر کنند.
نوار عمر را که بگذاریم روی دور تندش، زود میرسیم به سالهای آخر دانشگاه. آن زمان دیگر در نظرمان یال و کوپال تکنولوژی به کل فروریخته بود و قداستش لکهدار شده بود. شروع کرده بودم به شنیدن سخنرانیهای یکی از مبلغین طب سنتی. این بار بدون گارد داشتم می شنیدم، با دید مثبت و اعتماد، آماده برای قبول کردن.
اعتبار یک متخصص برای من وقتی از بین می رود که بی مهابا وارد حوزهای بشود که در تخصصاش نیست. طبیب مورد نظر یک بار وسط سخنرانی وقتی داشت از توطئه انگلیسیها برای تغییر عادات غذایی و طبی ایران صحبت میکرد شروع کرد به تحلیل لالایی «اتل متل توتوله». بند به بند خواند و تفسیر کرد و تحلیل کرد و افشا کرد. تنها چیزی که کم داشت این بود که آخرش بگوید «شوخی کردم، طنز بود». نگفت. و همین یکباره تمام اعتبارش در چشم من را همانند اعتمادم بر باد داد.
آنچه که داریم بیشتر طب سنتی است تا طب اسلامی. میراث ناقصی که از قدیم مانده و دستخوش تغییر و تحریف هم شده. در دعوای طب سنتی و مدرن، بلاهت است که هر کدام را به کل زیر سوال برد. کاسبکار هم که همیشه و همه جا هست، چه دکتر چه طبیب و حکیم. گاهی وقتها هم تشخیصش ساده است. مثلا وقتی کسی میگوید شیخ ساوجبلاغی در قرن ۵ گفته که چربی روی دندان مفید است و پاکش نکنید (لذا نباید مسواک بزنید) در تناقض با احادیث پیامبر است که میگفت از مستحبات نماز مسواک زدن است.
طب آلمانی ها چطور است؟ خدا را شکر تنم به ناز طبیبان زیاد نیازمند نشد. سالی یک بار مریض میشوم. آنفولانزا میگیرم ولی تا امروز آمپولی نزده ام. در همه موارد تنها درمان، خوردن و نوشیدن میوه و مایعات بود. کل نسخه پزشک یکبارقرص چرکخشککن بود و یک بار هم اسپری بینی برای سینوزیت ها که بعدا خودم با روغن سیاهدانه جایگزینش کردم.
در فروشگاههای بهداشتی (و نه داروخانهها) یک قفسه بزرگ هم هست برای دمنوشها. شبیه عطاریهای خودمان، ولی در بسته بندی شیک به صورت چای کیسهای. محتویات همان داروهای گیاهی است ولی اسمهایشان اینطور است: چایِ سرماخوردگی، چایِ خواب و اعصاب، چای کلیه و مثانه، گوارشی و سرفه و برونشیت و استرس و چند کوفت و زهرمار دیگر. میزان تجویز دارو برای مریضی ها بسیار بسیار کمتر از ایران است، بسیاری از بیماری ها بدون دارو با همین دمنوشها و مراقبت درمان میشوند.
به نظر میرسد که حداقل آلمانی ها از دعوای سنت و مدرنیته عبور کردهاند، سنتی و صنعتی را قاطی کردهاند. دیر یا زود ما هم چارهای نداریم که قاطی کنیم.