خطای سادهسازی یا نان بازوی سوئیسیها
يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۲:۵۴ ب.ظ
مطلبی خواندم از خطیب معروف جناب حاجی قاسمیان با این عنوان که غربیها نان بازو میخورند (لینک تلگرام). در قسمتی از این مطلب آمده است که "یکبار حدود ساعت ۱۰-۱۱ شب به کتابخانه مرکز رولکس سوئیس رفته بودم، بیخ تا بیخ دانشجوها نشسته بودند و درس می خواندند. عکس آنرا منتشر کردم و نوشتم مفت چنگشان! دنیا را میخورند بخاطر این همه زحمت و پشتکاری هست که دارند. دانشجو بود که تحقیق میکرد، می نوشت و ..."
من هر چند با کلیت نتیجه گیری تا حد زیادی همعقیده هستم. ولی به نظرم جناب قاسمیان از جهت علت پیشرفت غربیها دچار خطای سادهسازی شده اند و مسئله را بسیار تقلیل دادهاند.
بگذارید از اینجا شروع کنم که «کتابخانه مرکز رولکس سوئیس» در حقیقت نام کتابخانهی دانشگاه ای-پی-اف-ال است. این دانشگاه تقریبا بهترین دانشگاه فنی سوئیس است. چیزی شبیه دانشگاه صنعتی شریف در ایران. احتمالا شرکت رولکس هزینهی احداث این کتابخانه را پرداخت کرده و به همین دلیل اسم رولکس را روی این ساختمان گذاشته اند.
خب در چنین دانشگاهی کاملا طبیعی است که شما ساعت ۱۰-۱۱ شب دانشجویان را در حال مطالعه ببینید. آیا اگر به دانشگاه شریف یا تهران بروید دانشجویان تا این ساعت درس نمیخوانند؟ میخوانند. لذا از این حیث تفاوتی بین دانشگاه ما و دانشگاه آنها نیست.
چرا ما موقع ریشهیابی مشکلات، انگشت اتهام را میگیریم سمت کسانی که در هِرَم تصمیم گیری در پایین ترین رده هستند؟ چرا از دید ما مقصر مردم و دانشجویان و طلبهها هستند؟ کسانی که اختیار تصمیم گیری کلان ندارند، بلکه معلول و مفعول سیاستگذاری هستند؟
در دانشگاه قبلی ما (ایران)، کتابخانه دانشگاه ساعت ۱۰ شب تعطیل میشد. به خاطر مسایل فرهنگی و حراستی! هر چند ما به عنوان دانشجو تمایل و نیاز داشتیم به مکانی که بتوانیم تا دیر وقت درس بخوانیم ولی امکانش وجود نداشت. همان کتابخانهای که تا ۱۰ باز بود هم آنقدر کوچک بود که هیچ وقت به اندازه کافی جا نداشت برای دانشجویان. بعضیها میرفتند توی نمازخانهی خوابگاه. من خودم از کسانی بود که اصلا توی خوابگاه نمی توانستم درس بخوانم. دنبال سوراخ سمبههای دانشگاه بودیم که یک میز و صندلی خالی داشته باشد برای درس خواندن. چرا نباید به مسئولین دانشگاه اعتراض کرد که مکان کافی برای مطالعه در اختیار دانشجوها نمی گذارند؟ چرا کاری نمیکنیم که در ایران هم بشود تا ساعت ۱۱-۱۲ در دانشگاه ماند برای مطالعه؟ چرا همیشه تقصیر دانشجوی بی نواست؟
دانشگاههای آلمان (مثل خیلی از جاهای دیگر در دنیا) نرده و نگهبان و حصار ندارد. جزوی از شهر است. هر کسی میتواند از داخل آن عبور کند. کتابخانهی دانشگاهی که الان در آن مشغول هستم به صورت شبانهروزی باز است. درب ورودی اش با کارت دانشجویی باز میشود. فرقی نمیکند لحظه تحویل سال نو باشد یا عید پاک یا ساعت ۴ صبح، دانشجو میتواند وارد بشود. هفت هشت طبقه کتابخانه عظیم که دارای سالن مطالعه مخصوص هست. و میشود در کنار مخزن کتاب ها هم مطالعه کرد. چنین امکانی در کدام کتابخانهی ایران هست؟ خیر. به طور کلی دلیلش «امنیت» است. نبود امنیت در ایران تقصیر دانشجو است یا مسئلهای کلان و سیستمی؟
آیا برای پیشرفت کردن فقط نیازمند این هستیم که دانشجویان (و طلبهها) تا دیر وقت درس بخوانند؟ خب همان کسانی که مثلا در دانشگاه تهران یا شریف یا ... شبانهروزی درس میخواندند الان کجای کشور هستند؟ در کدام تصمیم گیری مهم شرکت دارند (جز انتخابات!).
آنچه در آلمان یا سوئیس یا فلان کشور میبینیم به عنوان پیشرفت، حاصل یک سیستم است که به صورت هدفمند اجزایش با همدیگر هماهنگ هستند. اگر چنین سیستم کارآمدی در کشور ما وجود ندارد باید انگشت اتهام را به سمت مسئولین و تصمیمگیران کلان گرفت نه به سمت بیتاثیرترین و بیاختیارترین ها.
اگر حاج آقا قاسمیان بیشتر دقت کرده بود احتمالا در همان کتابخانهی دانشگاه ای-پی-اف-ال تعداد زیادی دانشجوی ایرانی میدید که تا ساعت ۱۱ مشغول مطالعه اند. آن وقت میدیدند که ما کمبود دانشجوی درسخوان نداریم. و باید سوال کنیم این چرا سوئیسیها نان بازوی ایرانیها را میخورند؟ جواب همان سیستم فشل و ناکارآمدی است که عرض شد. گاهی اوقات خطای سادهسازی از آنچه فکر میکنیم به ما نزدیکتر است.
من هر چند با کلیت نتیجه گیری تا حد زیادی همعقیده هستم. ولی به نظرم جناب قاسمیان از جهت علت پیشرفت غربیها دچار خطای سادهسازی شده اند و مسئله را بسیار تقلیل دادهاند.
بگذارید از اینجا شروع کنم که «کتابخانه مرکز رولکس سوئیس» در حقیقت نام کتابخانهی دانشگاه ای-پی-اف-ال است. این دانشگاه تقریبا بهترین دانشگاه فنی سوئیس است. چیزی شبیه دانشگاه صنعتی شریف در ایران. احتمالا شرکت رولکس هزینهی احداث این کتابخانه را پرداخت کرده و به همین دلیل اسم رولکس را روی این ساختمان گذاشته اند.
خب در چنین دانشگاهی کاملا طبیعی است که شما ساعت ۱۰-۱۱ شب دانشجویان را در حال مطالعه ببینید. آیا اگر به دانشگاه شریف یا تهران بروید دانشجویان تا این ساعت درس نمیخوانند؟ میخوانند. لذا از این حیث تفاوتی بین دانشگاه ما و دانشگاه آنها نیست.
چرا ما موقع ریشهیابی مشکلات، انگشت اتهام را میگیریم سمت کسانی که در هِرَم تصمیم گیری در پایین ترین رده هستند؟ چرا از دید ما مقصر مردم و دانشجویان و طلبهها هستند؟ کسانی که اختیار تصمیم گیری کلان ندارند، بلکه معلول و مفعول سیاستگذاری هستند؟
در دانشگاه قبلی ما (ایران)، کتابخانه دانشگاه ساعت ۱۰ شب تعطیل میشد. به خاطر مسایل فرهنگی و حراستی! هر چند ما به عنوان دانشجو تمایل و نیاز داشتیم به مکانی که بتوانیم تا دیر وقت درس بخوانیم ولی امکانش وجود نداشت. همان کتابخانهای که تا ۱۰ باز بود هم آنقدر کوچک بود که هیچ وقت به اندازه کافی جا نداشت برای دانشجویان. بعضیها میرفتند توی نمازخانهی خوابگاه. من خودم از کسانی بود که اصلا توی خوابگاه نمی توانستم درس بخوانم. دنبال سوراخ سمبههای دانشگاه بودیم که یک میز و صندلی خالی داشته باشد برای درس خواندن. چرا نباید به مسئولین دانشگاه اعتراض کرد که مکان کافی برای مطالعه در اختیار دانشجوها نمی گذارند؟ چرا کاری نمیکنیم که در ایران هم بشود تا ساعت ۱۱-۱۲ در دانشگاه ماند برای مطالعه؟ چرا همیشه تقصیر دانشجوی بی نواست؟
دانشگاههای آلمان (مثل خیلی از جاهای دیگر در دنیا) نرده و نگهبان و حصار ندارد. جزوی از شهر است. هر کسی میتواند از داخل آن عبور کند. کتابخانهی دانشگاهی که الان در آن مشغول هستم به صورت شبانهروزی باز است. درب ورودی اش با کارت دانشجویی باز میشود. فرقی نمیکند لحظه تحویل سال نو باشد یا عید پاک یا ساعت ۴ صبح، دانشجو میتواند وارد بشود. هفت هشت طبقه کتابخانه عظیم که دارای سالن مطالعه مخصوص هست. و میشود در کنار مخزن کتاب ها هم مطالعه کرد. چنین امکانی در کدام کتابخانهی ایران هست؟ خیر. به طور کلی دلیلش «امنیت» است. نبود امنیت در ایران تقصیر دانشجو است یا مسئلهای کلان و سیستمی؟
آیا برای پیشرفت کردن فقط نیازمند این هستیم که دانشجویان (و طلبهها) تا دیر وقت درس بخوانند؟ خب همان کسانی که مثلا در دانشگاه تهران یا شریف یا ... شبانهروزی درس میخواندند الان کجای کشور هستند؟ در کدام تصمیم گیری مهم شرکت دارند (جز انتخابات!).
آنچه در آلمان یا سوئیس یا فلان کشور میبینیم به عنوان پیشرفت، حاصل یک سیستم است که به صورت هدفمند اجزایش با همدیگر هماهنگ هستند. اگر چنین سیستم کارآمدی در کشور ما وجود ندارد باید انگشت اتهام را به سمت مسئولین و تصمیمگیران کلان گرفت نه به سمت بیتاثیرترین و بیاختیارترین ها.
اگر حاج آقا قاسمیان بیشتر دقت کرده بود احتمالا در همان کتابخانهی دانشگاه ای-پی-اف-ال تعداد زیادی دانشجوی ایرانی میدید که تا ساعت ۱۱ مشغول مطالعه اند. آن وقت میدیدند که ما کمبود دانشجوی درسخوان نداریم. و باید سوال کنیم این چرا سوئیسیها نان بازوی ایرانیها را میخورند؟ جواب همان سیستم فشل و ناکارآمدی است که عرض شد. گاهی اوقات خطای سادهسازی از آنچه فکر میکنیم به ما نزدیکتر است.
۹۶/۱۱/۰۸