به کلیشه ها به باران برسان سلام ما را
يكشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۳۱ ب.ظ
نازنین، سلام!
آدمی به چیزهایی حس عاشقانه یا شاعرانه دارد که در آرزوی شان است. چیزهایی که همیشه دم دست نیستند. مثلا تناظر عشق و باران ناشی از جغرافیای خشک ماست. جایی که باران غنیمت است و همیشه منتظرش هستیم و همیشه کم است. اگر در جایی زندگی میکردیم که همه سال ابری و بارانی بود احتمالا شعرهایمان را برای خورشید میگفتیم.
امروز تمام روز هوا آفتابی و مطبوع بود. دم عصر، وقت غروب، رگبار باران گرفت. اینجا چنین چیزی تقریبا عادت روزانه است. ولی خانه که هستم ذهن و فکرم انگار در جغرافیای دیگری است. صدای رعد و برق و بارش باران هنوز معنای نعمت دارد و هنگامه استجابت دعا است.
اینجور وقت ها سخت نیست که شعری/آهنگی چیزی پیدا کنی مناسب موقعیت. لذا یک کسی میخواند «بارون که میزنه یاد تو می افتم». و با لاطائلات مشابهی ادامه میدهد.
دیروز رفتم برای اتاق کارم یک گل خریدم. میخواهم روح زندگی داشته باشد دور و برم. عادتهای قدیم شاید بروند، ولی دیر یا زود بر میگردند.
آدمی به چیزهایی حس عاشقانه یا شاعرانه دارد که در آرزوی شان است. چیزهایی که همیشه دم دست نیستند. مثلا تناظر عشق و باران ناشی از جغرافیای خشک ماست. جایی که باران غنیمت است و همیشه منتظرش هستیم و همیشه کم است. اگر در جایی زندگی میکردیم که همه سال ابری و بارانی بود احتمالا شعرهایمان را برای خورشید میگفتیم.
امروز تمام روز هوا آفتابی و مطبوع بود. دم عصر، وقت غروب، رگبار باران گرفت. اینجا چنین چیزی تقریبا عادت روزانه است. ولی خانه که هستم ذهن و فکرم انگار در جغرافیای دیگری است. صدای رعد و برق و بارش باران هنوز معنای نعمت دارد و هنگامه استجابت دعا است.
اینجور وقت ها سخت نیست که شعری/آهنگی چیزی پیدا کنی مناسب موقعیت. لذا یک کسی میخواند «بارون که میزنه یاد تو می افتم». و با لاطائلات مشابهی ادامه میدهد.
دیروز رفتم برای اتاق کارم یک گل خریدم. میخواهم روح زندگی داشته باشد دور و برم. عادتهای قدیم شاید بروند، ولی دیر یا زود بر میگردند.