الف لام میم

الف لام میم

چیزی برای ادامه دادن الف-لام-میم
مهاجرت کرده از alef-lam-mim.blogfa.com

برگزیده مطالب در کانال telegram.me/almblog

مهمانی‌های آزمایشگاه

دوشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۸ ق.ظ
استاد عزیز ما از آن دسته آدم هایی نیست که با اطرافیانش بجوشد یا رابطه دوستانه با دانشجویانش برقرار کند. اکثر اوقات در محل کارش حضور ندارد (کنفرانس، جلسات پروژه در شهرهای دیگر و البته زن دوم که تئوری پیشنهادی من است). البته موقعی که هم در دفتر کارش باشد توفیری نمی کند.
چند وقت پیش، شب یکی از ددلاین های مهم، از آن ددلاین هایی که صابون خرکاری و شب نخوابی اش باید به تن همه دانشجویان آزمایشگاه بخورد، دیر یا زود. طبق تجربه، این ددلاین تنها ددلاینی است که استاد عزیز ما هر ساله در موعد آن حتما به دفتر کارش می آید و تا نیمه شب دانشجویان را همراهی می کند.
روز آخر بود که ایمیلی فرستاد کوتاه: امشب ساعت 7 شب پیتزا خواهیم داشت!
چون خیلی از دانشجوها درگیر ددلاین بودند، استاد ما هم فکر کرده بود که زحمت بیرون رفتن و شام خوردن را از دوش دانشجوها بردارد و مشکل را با سفارش پیتزا حل کند. که البته باید اعتراف کرد که ایده ی بدی هم نیست. مشکل اینجا بود که یکی از دوستان به تازگی گفته بود که در خمیر بعضی از پیتزاها برای نگهداری بیشتر، از مقداری الکل استفاده می کنند.
همین باعث شد که موقع صرف شام دسته جمعی در اتاق سمینار، من بروم ته اتاق، گوشه ی میز، جایی که از دید بقیه دورتر باشم، پشت هم اتاقی هندی ام موضع بگیرم و لیوان چینی سفیدم، که نصفه آب است را دستم بگیرم و خودم را مشغول نوشیدن چیزی نشان بدهم. چرا داخل اتاق خودم نماندم؟ خب به این خاطر که استاد کسی را می فرستاد دنبالم.
استاد، سه عدد پیتزا سفارش داده بود هر کدام مستطیلی به ابعاد 1 در 0.5 متر یا حتی کمی بیشتر، سرجمع هم چیزی حدود 20 نفر بودیم. وسط شام هم استاد عزیز ما بلند شد و با گوشی اش یک عکس پانوراما درست کرد و تا آخر مراسم هم از این امکان گوشی اظهار حیرت و رضایت کرد.
من شخصا از این جور مراسم های گروه خوشم نمی آید. چرا؟ به دلایل فراوان که یکی اش همین نچسب بودن استاد عزیز است. محیط این جور مراسم ها در گروه ما خیلی دوستانه نیست، خود استاد هم که توسط یکی دو نفر از بادمجان‌محوران عرصه‌ی قاب احاطه شده چندان به جمع‌های دیگر توجهی نمی‌کند. به همین دلایل، اکثر افراد ترجیح می‌دهند در اتاق خود مشغول کار باشند تا اینکه در چنین پارتی/جشن‌هایی شرکت کنند.

همین هفته پیش هم مهمانی آخر سال گروه بود. قبلا در مورد این مهمانی همین‌جا نوشته بودم. از پارسال، تغییری در این مراسم داده شد، و به جای اینکه مهمانی در داخل ساختمان برگزار شود و خوراکی‌ها را خود دانشجویان تهیه کنند، قرار شد که به یک رستوران ایتالیایی در نزدیکی آزمایشگاه‌مان برویم، اتفاقی که پارسال افتاد.
نکته‌ی جالب دیگر در مورد اینگونه مهمانی‌ها این است که در ایمیل دعوت‌نامه، به صراحت ذکر می‌کنند که هزینه‌ی شام و نوشیدنی برعهده‌ی خود فرد است. این مسئله البته با فرهنگ ما چندان هم‌خوانی ندارد. موقعی که با استاد راهنمای عزیز خود در ایران به رستوران می‌رفتیم، شام را مهمان استاد یا آزمایشگاه بودیم. البته خود این مسئله‌ی چیپ بودن، بعد از مدتی عادی می‌شود، تنها نکته‌ی منفی آن این است که من شخصا وقتی قرار است پولی بابت شام بدهم، ترجیح می‌دهم به جای یک غذای گیاهی در رستوران ایتالیایی -که عملا ترکیبی از نان و پنیر و رب‌گوجه خواهد بود- بروم به یک رستوران حلال و مثلا کباب‌ترکی بخورم. همچنین ترجیح می‌دهم به جای اینکه با چنین جمعی شام را صرف کنم، با دوستان خودم باشم.
لذا، امسال وقتی که ایمیل دعوت‌نامه فرستاده شد و قرار شد که هر کسی وضعیت آمدن/نیامدنش را در یک doodle آنلاین مشخص کند، من اعتنایی نکردم و سعی کردم توجه کسی را جلب نکنم. هرچند که بعدا استاد عزیز متوجه شد که من برنامه‌ام را اعلام نکرده‌ام و ایمیلی فرستاد با این مضمون که «بیا، ایشالا میایی». و البته من هم به اندازه‌ی کافی انگیزه برای نرفتن داشتم که ایمیل را بی‌جواب بگذارم، و سر ساعت مقرر بروم به آزمایشگاه طبقه بالا، تا وقتی که آب‌ها از آسیاب بیافتند.

گروهی که خوب مدیریت بشود، گروهی که روابط درونی‌اش به درستی تنظیم شده باشد، کمتر شاهد چنین احساساتی نسبت به برنامه‌های جمعی خواهد بود.
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۳۰
ف ر د

نظرات (۱)

ما اینجا قدر غذای حلالمونو نمیدونیم ...
البته اگه حلال گیر بیاد :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی