الف لام میم

الف لام میم

چیزی برای ادامه دادن الف-لام-میم
مهاجرت کرده از alef-lam-mim.blogfa.com

برگزیده مطالب در کانال telegram.me/almblog

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محرم» ثبت شده است

هوا تاریک شده است، تقریبا همه رفته‌اند، ساعت کاری تمام شده. دوچرخه را سوار می‌شویم و به سمت حاشیه شهر حرکت می‌کنیم. منطقه مسکونی که تمام می‌شود می‌رسیم به باغچه‌ها و کارگاه‌ها و شرکت‌ها. می‌پیچیم داخل یک خیابان باریک: خیابان هشتم. کمی جلوتر روبروی درب حیاط چند جوان ایستاده‌اند برای راهنمایی کردن: ماشین‌دارها کجا پارک کنند، مردها از کدام درب وارد شوند و ورودی خانم از کدام طرف است.

نه تنها ساختمان بلکه کل منطقه حالت شرکتی و کارگاهی دارد، بدون سکنه. دلیل اینکه محل حسینیه را اینجا کرایه کرده‌اند هم بخاطر ارزان‌تر بودنش است و هم به این دلیل که همسایه‌ای ندارد که سر و صدا اذیتش کند. اینجا بعد از ساعت ۱۰ شب ایجاد مزاحمت صوتی ممنوع است.

مکان حسینیه قبلا یک شرکت بوده است: یک سالن بزرگ و چند اتاق همراه با دستشویی و آشپزخانه. کف را موکت کرده‌اند و دور تا دور سالن را هم پرچم سیاه زده‌اند. سالن تقریبا از جمعیت پر شده است، ولی هنوز مراسم شروع نشده. اینجا از چایی خبری نیست، نه اول مراسم و نه آخر آن.

وضو می‌گیریم و داخل یکی از اتاق‌ها نماز می‌خوانیم. بعد از نماز، نوجوان عراقی -که معلوم بود منتظر ایستاده تا نماز ما تمام بشود- جلو می‌آید و به فارسی لهجه‌دار می‌گوید: «من به ایران که بودم پسر عمه‌ام به من فارسی یاد داد». می‌پرسم چند مدت ایران بودی؟ جواب می‌دهد ۴ هفته! در مدت ۴هفته اینقدر فارسی یادگرفتن هنر است. می‌پرسم کدام شهر ایران بودی، و منتظر می‌مانم که مثلا بگوید تهران و یا مشهد. کمی فکر می‌کند و می‌گوید: شهر جولای! یادم می‌آید که در عربی «شهر» به معنای ماه تقویم است. مثلا آنجا که می‌گوید «شهرُ الرمضان الذی ...» و مثلا جایی نداریم که کسی بگوید «شهرُ تهران الذی فلان».

یک چشم که بچرخانی داخل جمعیت لبنانی، عراقی، افغانی و چند ایرانی می‌بینی. اکثر این آدمها نه همدیگر را می‌شناسند، و نه حتی زبان مشترکی دارند. درست‌ترین جمله‌ای که بشود نوشت سردرِ حسینیه این است که: حبُّ الحسین یجمعنا.

مراسم با زیارت عاشورا و قرآن شروع می‌شود تا بعد که سخنران می‌رود پشت میکروفن. رسم عرب‌ها (لبنانی و عراقی‌ها) ظاهرا این است که سخنران ابتدا با روضه شروع می‌کند. چند دقیقه‌ای ذکر مصیبت می‌کند و چراغ‌ها خاموش است برای گریه. بعد با «و سیعلم الذین ظلموا» چراغ‌ها روشن می‌شود و می‌رود سراغ سخنرانی.

آخر سخنرانی دعای فرج را می‌خوانند و همه بلند می‌شوند برای سینه‌زنی. مداح ظاهرا از شهر دیگری می‌آید، جدید است. شروع می‌کند به خواندن واحد و سنگین.  کلا سبک «واحد» رگه‌های حماسه دارد. همان‌طور که از همان ابتدا، شیعه بعد از حادثه عاشورا از زیر آن سوگ و ماتم بی‌نظیر قامت بلند می‌کند و سرفرازانه رجزخوانی می‌کند.

مداح نه در ماتم توقف کرده و نه در سال ۶۱ هجری. میرسد به بندی با این مضمون که «با خون حسینی از راه حسین مراقبت می‌کنیم، با روح و جسم‌مان هر دو قبله را (قدس و کعبه) را آزاد خواهیم کرد». و من با خودم می‌گویم ناتانائیل! تو هم بکوش که «شور» در شعر و کلام تو باشد نه فقط در ضرب‌آهنگ آن.

مجلس که تمام می‌شود میزی را می‌آورند و می‌گذارند وسط. مقداری خوراکی نذری که خانواده‌ها آورده اند را می‌گذارند روی میز. هلیم را در ظروف یکبار مصرف ریخته اند. بقیه اش کمی کیک و شیرینی است. لبنانی ها رسم شام دادن ندارند. پذیرایی‌شان با شیرینی‌جات است.


۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۶ ، ۰۱:۵۲
ف ر د

حسینیه‌ی شهر ما را عراقی‌ها به پا کرده‌اند و اداره می‌کنند. این است که معمولا برنامه‌ی سخنرانی و مداحی به زبان عربی است. ایام محرم که می‌شود، بعضی سخنرانی‌های ایران را هم دنبال می‌کنم. نمی‌خواهم بر اساس مطالب یکی دو نفر از خطبا حکم کلی بدهم. ولی یکی از نکاتی که برایم جالب است در مقایسه بین محتوای سخنرانی‌های عراقی و ایرانی، اولویت‌ها و دغدغه‌هاست. البته این الویت‌ها با توجه به شرایط هر کدام از جوامع قابل درک است.

محتوای اصلی سخنرانی‌های عراقی حول فضایل حضرت علی، ماجراهای شاهد بر جانشینی ایشان پس از پیامبر، و به طور کلی مباحث کلامی حول جانشینی پیامبر بین شیعه و سنی است. وقتی به جامعه عراق نگاه کنید، میبینید که شیعه و سنی با درصد جمعیت نسبتا نزدیک به هم، زندگی می کنند، رقابت سیاسی دارند، و با هم مواجهه و برخورد زیادی دارند. لذا می‌توان گفت که مباحث مربوط به برحق بودن حضرت علی و یا خلفا جزو مسایل روز جامعه و به اصطلاح مبتلابه است.


ولی در آن طرف ماجرا، در سخنرانی‌های خطبای ایران، نقش حکومت و انقلاب پررنگ است. آنچه که دغدغه و مسئله ی روز در ایران است، مسئله‌ی ولایت علی (ع) یا خلفا نیست، کشوری است که ملهم از مفاهیم اسلامی انقلاب کرده است و حکومت تشکیل داده است، حالا با مشکلات دیگری دست به گریبان است، مشکلاتی از جنس حکومت‌داری، عدالت اجتماعی حکومت، نحوه برخورد با دشمنان خارجی، و مسایلی از این دست.

لذا مدل‌هایی که مطرح می‌شود بیشتر بر اساس ماجراهای تاریخی زمان حکومت امیرالمؤمنین تا رخدادهای بعد از آن که منجر به حادثه کربلا شد است.


البته جالب این‌جا بود که برای شب عاشورا رفتیم به شهری دیگر که مراسم فارسی داشته باشد. موضوع سخنرانی غُلات یا غالیان بود، کسانی که خود را محب و شیعه‌ی ائمه معرفی می‌کردند ولی در بیان جایگاه آنها غلو می‌کردند و عمدتا توسط ائمه هم طرد می‌شدند. اینکه چرا این موضوع می‌تواند یک مسئله‌ی روز برای جامعه باشد، خصوصا جامعه‌ای که در آلمان سکونت دارد برای من سوال ماند.


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۳:۲۷
ف ر د