الف لام میم

الف لام میم

چیزی برای ادامه دادن الف-لام-میم
مهاجرت کرده از alef-lam-mim.blogfa.com

برگزیده مطالب در کانال telegram.me/almblog

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران» ثبت شده است

سلام نازنین،

امروز دل را زدم به دریا، قبل از اینکه رَئیس را مطلع یا قانع کنم برنامه سفر را قطعی کردم. امسال تعطیلات سال نوی مسیحی را لازم نیست در شهری تاریک و غریب بگذرانم. در عوض به قول شاعر، چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد. می‌آیم به تهران، به ایران، به خانه.


اگر قسمت شد، یک سر می‌روم زیارت. می‌روم استخوانی سبک کنم. میروم گوشه‌ای که بر این عمرِ رفته زار گریه کنم، شاید که سبک شدم، شاید که شاد شدم بعد از مدت‌ها. بعد می‌روم به دیدن دوستان قدیمی. خدایا چه سرّی هست در این گذر زمان، چه سرّی است در این گذر عمر که هر چه بیشتر می‌گذرد، گذشته برای آدمی پررنگ‌تر می شود. خاطرات قدیمی، دوستان قدیمی، مکان‌های قدیمی شیرین‌تر و دلپذیرتر می‌شوند.


سفرم البته کوتاه است، شاید وقت نکنم به همه کارهایی که دوست دارم برسم. ولی کاش بشود که سفر بروم. خیلی دوست دارم باز بروم جنوب، این بار قشم؛ یا اگر نشد مثلا همین قزوین که نزدیک‌تر است به تهران.

ایران که بیایم سرم خلوت‌تر می‌شود، فکرم آزادتر می‌شود، بیشتر یاد گذشته می‌افتم، بیشتر حسرت فرصت‌ها را می‌خورم و بیشتر احساس تنهایی و غربت می‌کنم و همین باعث می‌شود که بیشتر بیایم اینجا و بیشتر بنویسم برایت از اینکه روزها و شب‌ها چطور می‌گذرند، از اینکه به کجا رفتم و چه کردم. نه اینکه واقعا فکر کنم شنیدن اینها برایت مهم است، نه! نوشتنش برای من مهم است.


هر بار که می‌آیم، موقع رفتن حسرت می‌خورم از اینکه فلان کار را نکردم و به خودم وعده می‌دهم که بار دیگر نگذارم حسرت کارهای نکرده جای خاطره‌ی شیرین‌شان را بگیرد. کارهایی که شاید در ابتدا ساده به نظر بیایند ولی هر کدام به دلیلی مهم‌اند: زنگ نزدن به فلان دوست یا آشنا، نرفتن به فلان برنامه کوهنوردی، گعده نکردن با فلان جمع قدیمی، یا حتی امتحان نکردن فلان غذا. همین چیزهای کوجک گاهی اوقات جمع می‌شوند و آدم را دلتنگ می‌کنند برای زودتر برگشتن.


بگذار این را بگویم، نه اینکه ادعای جهان‌دیدگی و جهان‌گردی داشته باشم، نه اصلا و ابدا. ولی جاهای مختلفی که تجربه کرده‌ام. شهرهای مختلفی که دیده‌ام، فکر می‌کردم روزهایشان متفاوت‌اند از این روزهای ملال‌انگیز و شب‌هایشان پرفروغ‌اند برخلاف این شب‌های بی‌روح. جاهایی که فکر می‌کردم چیزی متفاوت خواهند بود، اما همه شبیه هم بودند، بسیار شبیه. این فرق‌های جزئی چیزی را عوض نمی‌کنند. در همه‌ی این شهرها، در مشرق و مغرب عالم، نیست نشان زندگی گر نبوَد نشان تو.


زیاده جسارت است،

ایام عزت مستدام.


۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۵ ، ۰۱:۱۰
ف ر د

من تا پیش از این جنوب ایران نرفته بودم، یعنی جنوبی‌ترین جایی که رفتم خوزستان بوده. مدتی پیش، قبل از سفرم به ایران، هوس سفر جنوب و بندر و جزیره و ساحل به سرم زد، یحتمل به خاطر نوع آب و هوای آلمان. دنبال چیزی بودم که توی عکس‌های قشم و جزایر ناز دیده می‌شد. از همان روز اولی که برگشتم ایران دنبال تور بودم برای قشم. نشد. ولی در عوض سفر کیش جور شد به طوری اتفاقی.


کیش البته جای خیلی خوبی بود، ولی فقط و فقط به خاطر ساحل زیبایش، و هوای بسیار مطبوع بهمن ماهش. از بین تفریحاتی که انجام دادیم - و بعضی ها را فقط به خاطر همراهی کردن با همسفران- نه غواصی و نه بقیه تفریحات گران قیمت آبی هیچ کدام ارزش خرج کردنش را نداشتند. اما همان دوباری که رفتیم به قسمت ساحل جنوبی، جایی که منظره‌ی افق فقط و فقط دریاست، و ساحل نیلی و فیروزه‌ای زیبا در کنار شن‌های ماسه‌ای زرد رنگ دارد، مقصود من از سفر حاصل شد. یک‌بارش را با ماشین رفتیم، در مسیرمان به سمت کشتی یونانی، که آن هم منظره جالبی دارد، ایستادیم کنار ساحل که ترکیبی از صخره‌های مرجانی و ماسه بود.

بار دومش هم سوار بر دوچرخه از جاده‌ی ساحلی آرام و خلوت گذشتیم و ساعتی بر روی ماسه‌های نرم نشستیم رو به دریا.


کیش به نظر من فاصله‌ی بسیار بسیار زیادی دارد تا اینکه از حیث امکانات برای گردشگران خارجی قابل قبول شود، ولی اگر قرار است به بهای از بین رفتن آرامش سواحل جنوبی‌اش باشد و تبدیل ساحل به پلاژ و کلوپ جت‌اسکی امیدوارم که بیافتد که ۱۰۰ سال دیگر.


۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۰۰
ف ر د