الف لام میم

الف لام میم

چیزی برای ادامه دادن الف-لام-میم
مهاجرت کرده از alef-lam-mim.blogfa.com

برگزیده مطالب در کانال telegram.me/almblog

۵۱ مطلب با موضوع «در سرزمین ژرمنها» ثبت شده است

تعطیلات ادارات و شرکت‌ها در آلمان شنبه و یکشنبه است. روز یکشنبه هم تقریبا همه جا از جمله سوپرمارکت‌ها، فروشگاه‌ها و ... بسته اند. تنها استثناءهایی که روز یکشنبه باز هستند رستوران‌ها و قهوه‌خانه‌ها و مغازه‌های پمپ‌بنزین هستند.

لذا معمولا شنبه‌ها خرید‌های زمان‌بر را انجام میدهم. معنایش هم این است که یکشنبه‌ها عملا هیچ کاری نمی‌شود کرد.

بیکاری که به سراغ آدم بیاد، ناخودآگاه ممکن است به سمت «کار» کشیده بشود. همین اولین قدم اشتباه است. کار کردن در غیر از محیط کاری و در ساعتی خارج از محیط کاری اشتباه محض است به نظر من. خود کار که انجام نمی‌شود هیچ، اعصاب و تمرکز آدم نیز به هم می‌ریزد، ناخودآگاه دچار استرس می‌شود.


از یک ساعتی به بعد فقط آرزو میکنم ای کاش دوشنبه بشود که بتوانم فرار کنم به سمت کار. از همه عجیب‌تر اینکه صبح دوشنبه با جان‌کندن از تخت جدا می‌شوم و راهی محل کار می‌شوم مثل بقیه‌ی روزهای کاری.


۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۱۶
ف ر د

راستش از وقتی که از کانالهای تلگرامی خارج شده ام تقریبا ارتباط خبری ام با ایران خیلی کم شده است. حتی گاهی اوقات متوجه مناسبت‌ها نمی‌شوم، مگر اینکه در گروه‌های دوستانه کسی چیزی بگوید/بنویسد.

چند تا جوک آمد و متوجه شدم که روز معلم آمده است.

خیلی علاقه‌مند به شغل معلمی نبوده‌ام. البته تدریس را دوست داشته‌ام. اینجا به اقتضای کارمان گاهی دانشجوها زیر دستمان کار می‌کنند و راهنمای پروژه‌شان می‌شویم.

یکی دو سال پیش دانشجویی داشتم از آمریکای لاتین. سرپرست پروژه‌اش من بودم. آدم‌های اهل آن منطقه معمولا خوش‌برخورد و گرم هستند. لذا رابطه من و این دانشجو هم دوستانه بود.

وقتی که کارش تمام شد درخواست کرد که برایش توصیه نامه بنویسم که بتواند از یک دانشگاه آلمانی پذیرش بگیرد. امروز ایمیل زد و گفت که هم پذیرش گرفته است و هم توانسته جزو ۲۰ نفری باشد که به آنها فاند تعلق میگیرد.

حس خوبی میدهد. با خودم میگویم لابد معلم ها دلشان به همین خوشی‌ها خوش است (که ببینند بخشی از تلاششان خرج موفقیت دانش آموزشان شده است). خلاصه که غبطه خوردم به حال معلمی که دانش آموز خوب دارد.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۱۵
ف ر د

محیط کاری اینجا با تجربیاتی که در ایران داشتم خیلی متفاوته. ارتباطات خیلی رسمی تره. دوستی های نزدیک توی محل کار شکل نمیگیره. جوک و جفنگ و خنده و کارهای مشترک هم خیلی کمتره.

اکثر مکالمات در حد همون سلام علیک اول صبح و عصر بخیر است. نهایت فعالیت مشترک‌مان هم ناهار خوردن دسته جمعی است. برخلاف ایران که حتی کار به ناهار پختن دسته جمعی هم کشیده بود. حالا از بستنی خوری عصرگاهی، آب زرشک نوشی ظهرگاهی و حتی کوه‌نوردی صبحگاهی بگذریم.

خلاصه‌ی امر اینکه در محیط کاری تفریح و خوشی جایی ندارد.

در محیط توالت البته دو نوع دستمال هست. یک نوع همان رول دستمال است که در مبال قرار دارد برای خلوت تنهایی. نوع دوم ولی شبیه حوله‌ی کاغدی است و برای خشک کردن دست بعد از شستن است.

خوب حالا که اون خوشی‌های مذکور در اینجا پیدا نمیشه، خود به خود خوشی های دیگر جایگزین آن می‌شود. مثلا یکی از کارهای مورد علاقه‌ی من از یک سال پیش این است که بعد از برگشتن از دستشویی دستمال دوم (که دست را با آن خشک میکنند) را گلوله میکنم شبیه به توپ. در مسیر اتاقم وقتی از هال عبور میکنم، یک سطل آشغال آن‌طرف کنار دیوار هست. تفریح کاری من این که این گلوله را از دور و از بغل (این از بغل بودنش خیلی مهم است) داخل سطل بندازم. چیزی شبیه بسکتبال ولی طوری که دست زاویه کج دارد و روبروی حلقه قرار ندارید.


اوایل که دقتم پایین بود گاهی گلوله‌ی کاغدی بیرون می افتاد. برش می‌داشتم، برمیگشتم از دم درب دستشویی دوباره راه می‌افتادم سمت اتاقم، و در مسیر به همان شیوه توپ را دوباره پرتاب می‌کردم. گاهی این کار را تا ۴-۵ بار تکرار می‌کردم.

خدا را شکر کریدورها دوربین مدار بسته ندارند. وگرنه این مطلب را باید از درمانگاه روانی اشمیت-شولتز می‌نوشتم.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۵۳
ف ر د
نازنین، سلام!

آدمی به چیزهایی حس عاشقانه یا شاعرانه دارد که در آرزوی شان است. چیزهایی که همیشه دم دست نیستند. مثلا تناظر عشق و باران ناشی از جغرافیای خشک ماست. جایی که باران غنیمت است و همیشه منتظرش هستیم و همیشه کم است. اگر در جایی زندگی می‌کردیم که همه سال ابری و بارانی بود احتمالا شعرهای‌مان را برای خورشید می‌گفتیم.

امروز تمام روز هوا آفتابی و مطبوع بود. دم عصر، وقت غروب، رگبار باران گرفت. اینجا چنین چیزی تقریبا عادت روزانه است. ولی خانه که هستم ذهن و فکرم انگار در جغرافیای دیگری است. صدای رعد و برق و بارش باران هنوز معنای نعمت دارد و هنگامه استجابت دعا است.

اینجور وقت ها سخت نیست که شعری/آهنگی چیزی پیدا کنی مناسب موقعیت. لذا یک کسی می‌خواند «بارون که میزنه یاد تو می افتم». و با لاطائلات مشابهی ادامه می‌دهد.

دیروز رفتم برای اتاق کارم یک گل خریدم. میخواهم روح زندگی داشته باشد دور و برم. عادت‌های قدیم شاید بروند، ولی دیر یا زود بر می‌گردند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۳۱
ف ر د

الف. کشور و مردم ما انگار نیاز داشته اند که به خودشان ثابت کنند که برترین و بااستعدادترین هستند. آمارهای دولتی به سبک دوران جنگ سرد نیاز دارند که نشان دهند نخبگان ما در زمینه اختراع و کشفیات، آمریکا و غرب را پشت سر گذاشتند و مردم نیاز دارند ثابت کنند که ژن نخبه‌خیزی داریم.

چند وقت پیش یکی از مجری‌های مشهور تلویزیون یک کودک 10 ساله را به برنامه خودش آورده بود که ادعا می‌کرد نخبه‌ای بی‌همتا در زمینه طراحی صنعتی و خودرو است. از تسلا و ولوو پیشنهاد همکاری دارد، در دانشگاه تدریس می‌کند ولی هرگز به مدرسه نرفته است!

بازار این جور شارلاتان‌بازی‌ها از سالهای قبل داغ بوده است. امتیازات فراوانی که حاکمیت بدون دوراندیشی به مخترعین و برندگان مسابقات خارجی اهدا می‌کرد (معافیت سربازی، کمک مالی، امتیازات تحصیلی، ...) باعث شد که آدم‌های کلاهبردار مثل قارچ در این زمین رشد کنند. لازم بود که ارزش واقعی این مسابقات و اختراعات بررسی شود ولی نمی‌شد.

مراکز دولتی دوست دارند «نفرات اول مسابقه جهانی اختراعات»، «برترین مخترع سال»، «نخبه ایرانی که نخستین فلان را بیسار کرده» و چنین عناوین دهن‌پر-کن را تشویق کنند و بالا بکشند. رسانه‌های بی سواد با آنها مصاحبه می‌کنند و این نخبگان پوشالی را باد می‌کنند. هر چقدر هم دروغ‌ها بزرگ‌تر باشند گوییا رسانه‌های ما کمتر نیاز به تحقیق و بررسی حس می‌کنند.

 

ب. کسی که در دانشگاه های خارجی (نسبتا معتبر) تحصیل کند حتما ردّی از او در وبسایت دانشگاه هست. اگر در یک گروه تحقیقاتی کار کند حتما در هوم پیچ گروه اطلاعات او وجود دارد. خصوصا اگر کسی دکترا بخواند هم اطلاعاتش در وبسایت استاد راهنمایش موجود است و هم اطلاعات مربوط به مقالاتش در اینترنت پیدا میشود (کسی بدون مقاله نمی تواند دکترا بگیرد). نتیجه؟ اگر کسی ادعا کرد از دانشگاه خارجی دکترا دارد باید لیست مقالاتش در اینترنت (مثلا گوگل اسکولار) موجود باشد.

 

ج. امروز متنی دیدم از فردی به نام دکتر م. مولوی! متن دارای تناقضاتی بود که من را به شک انداخت در مورد نویسنده تحقیق کنم. در سرچ های اینترنتی دیدم که ایشان هم از جمله همین مدعیان اختراع و ابتکار و ... است. ادعا کرده است که از دانشگاه آریزونا دکترای هوش مصنوعی دارد. یک سرچ ساده در وبسایت دانشگاه آریزونا و اینترنت هیچ رد پایی از ایشان نشان نمی دهد. نه مقاله ای منتشر کرده است و نه نامش در وبسایت هیچ گروه تحقیقاتی ثبت شده است. آی-دی تلگرام ایشان را که نگاه کنید عکسهای ایشان با مقامات کشور از جمله مرحوم هاشمی، آقای خاتمی، شهرام جزایری و برنامه های تلویزیونی دیده میشود؛ کسانی که به هم نیاز دارند، مسئولین برای اثبات نخبه پرور بودنشان، کلاهبردارها برای استفاده از مزیتهای نخبه بودن.

 

د. در آلمان سوءاستفاده از عناوین علمی جرم است. حساسیت نسبت به این جرم هم بالاست. هنگامی که شما با موفقیت از رساله دکتری تان دفاع کردید، کمیته داوران به شما اعلام میکند که «شما موفق به گذراندن و اتمام دوره دکترا شدید، ولی تا هنگامی که مدرک شما آماده نشده است حق استفاده از عنوان دکتر را ندارید». یعنی نه در مکاتبات، نه بر روی کارت ویزیت و نه در محاورات حق ندارید خودتان را دکتر معرفی کنید! باید یکی دو ماه صبر کنید تا مدرک شما آماده شود، بعد از دریافت مدرک اجازه خواهید داشت که از عنوان «دکتر» استفاده کنید.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۲۳
ف ر د

امروز رفتم که از منشی‌مان سوالی بپرسم. وارد اتاقش شدم. بعد از سلام و علیک گفت که: ئه! داشتم بهت ایمیل میزدم در مورد لیست دانشجویان ترم جدید.

میخواستم نگاهی به لیست بیاندازم، برای همین رفتم پشت میز.

همینطور که داشت پنجره های باز را روی کامپیوترش جستجو میکرد که فایل اکسل را بیاورد، دیدم که توی مرورگر اینترنتش صفحه شخصی من باز است، با همان عکس فتوژنیک و دلفریب!

من حدس زدم که احتمالا صفحه را باز کرده است که آدرس ایمیل را کپی کند. ولی خودش احساس کرد که انگار لازم است توضیحاتی بدهد. گفت: اوه! این صفحه همیشه اینجا باز نیست ها! همین الان بازش کردم، میخواستم آدرس صفحه ات را به دانشجوها بدهم. بعد هم جوری نگاه کرد که انگار خودش احساس میکند که توضیحاتش قانع کننده نبوده است.

البته من از همان اول هم فکر دیگری نکرده بودم. به این دلیل که ایمان دارم این قیافه دیدن ندارد. و دوم اینکه خودم گاه گاهی دنبال ایمیل همکارها، لیست مقالاتشان، بیوگرافی شان صفحه هایشان را چک میکنم.

درس امروز: خونسرد باشید، دیگران الزاما تفسیر بدی از کار شما نمی کنند.

۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۳۹
ف ر د

آقای بندری فیزیک درس میداد. نکته‌سنج بود و از دید بچه‌ها آدم خفنی بود. سر کلاس هم از هر چیزی حرف میزد. از کباب کردن کنار رودخانه (طوری که به نظر بیاید آدم عیاشی است!) تا تکه‌های سیاسی اجتماعی.

یک بار آقای بندری پرسید که دلیل بالا بودن تصادفات رانندگی در ایران چیه؟ ما هم طبق چیزهایی که تبلیغات رسمی کشور توی کله مان کرده بود --در حالی که وانمود میکردیم حاصل تفکر و مداقه خودمان است-- دلیل هایی را ردیف کردیم: فرهنگ غلط رانندگی در بین مردم، احترام نگذاشتن به قوانین و ... .

آقای بندری گذاشت حرف های ما تمام بشود، بادی به غبغب انداخت، نگاهی عاقل اندر سفیه کرد و گفت: دلیلش فقر است! بعد توضیح داد که مردم ما به خاطر فقر ماشین شان فرسوده است، لاستیک شان ساییده است، ترمزشان ضعیف است. همین ها آمار تصادف را بالا می‌برند.

به موارد بالا باید کیفیت پایین خودروهای داخلی و کیفیت پایین جاده های کشور را هم اضافه می‌کرد که ناشی از فقر ملّی ماست.

اما یک فاکتور مهم دیگر عدم آموزش کافی به رانندگان است. بگذارید فرآیند گواهینامه گرفتن در آلمان را با ایران مقایسه کنیم تا ببینیم تفاوت آموزش‌های رانندگی چقدر است.

1- در آلمان برای گرفتن گواهینامه لازم است که دوره کمکهای اولیه را طی کنید. این دوره‌ها یک روزه هستند و شامل آموزش‌های تئوری و عملی در مواقع خطر است. چگونگی کمک به مصدومان، بستن زخم، احیاء و ... در آن آموزش داده می‌شود.

2- معاینه چشم برای گرفتن گواهینامه دقیق‌تر و استاندارد آن بالاتر است. مثلا من برای تمدید گواهی نامه در ایران نیازی به عینک نداشتم، یک ماه بعد در آلمان معاینه چشم کردم و ملزم به استفاده از عینک هنگام رانندگی شدم!

3- آموزش و امتحان تئوری گواهینامه بسیار جامع‌تر است. اولا هم آموزش و هم امتحان با استفاده از کامپیوتر است. برخی از سوالات مبتنی بر عکس یا فیلم هستند. موقعیت‌های زیادی را با عکس و فیلم شرح میدهند و از شما میخواهند که واکنش درست را انتخاب کنید. این موقعیت ها بر اساس واقعیت‌های تصاذفات ساخته می شوند و خطرهای بالقوه را به راننده آموزش میدهند. نوع واکنش به عابر پیاده، دوچرخه سوار، موتورسوار، سبقت گرفتن، ... در جاهای مختلف آموزش داده می شود.

4- موقع امتحان عملی، توجه به علایم رانندگی و رعایت قوانین مهم ترین فاکتور هستند. پارک دوبل و دنده عقب و ... اصلا جزو موارد امتحان نیست! خاموش کردن اتومبیل مهم نیست. ولی اینکه محدودیت سرعت، توجه به سمت چپ و راست، چک کردن آینه حین رانندگی، و ... اهمیت بیشتری دارند.


مجموع همین عوامل (آموزش بهتر به رانندگان، جاده های استاندارد، اتومبیل های با کیفیت تر، قوانین دقیقتر و نظارت جامع‌تر) باعث شده است که آمار مرگ و میر تصادفات در آلمان کمتر از 4 هزار نفر و در ایران بیش از 24 هزار نفر در سال باشد (آمار سال 2013).

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۷ ، ۱۹:۳۴
ف ر د

وقتی شما در آلمان مریض می شوی میتوانی (لازم است) که در خانه بمانی. ولی باید به کارفرما اطلاع بدهی، به پزشک مراجعه کنی و مرخصی استعلاجی بگیری و بعد از بهبود گواهی پزشک را به کارفرما ارائه بدهی [فکر میکنم حقوق شما را در آن مدت از جیب بیمه پرداخت میکنند].


پزشکان آلمانی در قبال بیماری هایی مثل سرماخوردگی و آنفولانزا عملا هیچ کاری نمیکنند به جز اینکه برای شما مرخصی استعلاجی بنویسند. لذا باید 4-5 روز در خانه بمانید و استراحت کنید تا دوره بیماری طی شود. در این مدت تنها کاری که از شما بر می آید نوشیدن مایعات، ویتامین C، پیاز و سبزیجات، سوپ مقوی و دمنوش است. از آمپول و قرص و کپسول خبری نیست.


از منابع مختلف به یک ترکیب جادویی پی بردم که برای بهبود آنفولانزا خصوصا در روز اول بیماری بسیار مفید است. در انگیلسی به این ترکیب «فلو باستر» یا آنفولانزا-شکن (کشنده ی آنفولانزا) میگویند. تمامی مواد مورد نیاز آن را میتوانید از سوپرمارکت ها تهیه کنید.

یک حبه سیر را کاملا له میکنید، یکی-دو قاشق عسل به آن اضافه میکنید، آبِ یک عدد لیموی تازه (لیموهای بزرگ که اندازه مشت هستند) را میگیرد و روی آن میریزید، یک بند انگشت زنجبیل تازه را رنده میکنید رویش (یا کمی پودر زنجبیل) و در نهایت مقدار کمی فلفل قرمز به آن می افزایید! این نوشیدنی را با کمی آب ولرم رقیق کنید و می نوشید. در عرض یک روز نتیجه ی معجزه آسای آن را می بینید.


دیروز که این طب سنتی-خانگی غربی ها به موقع به داد من رسید. حالا دنبال طرز تهیه سیر-ترشی هستم که اضافه ی سیرهایی که دیروز خریدم را استفاده کنم!

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۰۰
ف ر د

در آلمان عموما باشگاه های بدنسازی دارای دو بخش هستند: بخشی متخص بانوان و بخشی مختلط (بخش مختص آقایان وجود ندارد و یعنی اینجا هم آقایان مورد تبعیض هستند!).

البته دستشویی ها و رختکن های بانوان و آقایان مجزا هستند.

در مطلبی نوشته بودم که رختکن ها جزو مکان هایی هستند که افراد مجاز هستند کاملا لخت بشوند. در سونای خشک افراد ملزم هستند که کاملا لخت باشند!

داخل رختکن ها دوش حمام وجود دارد ولی دوشها دارای اتاقک نیستند. یک اتاق مربعی را در نظر بگیرید که دور تا دورش به فاصله 1 متری روی دیوار دوش نصب کرده اند. و خب طبیعی است که آلمانی ها زحمتی به خود ندهند و زیر دوش کاملا لخت باشند.

هنگام تعویض لباس هم همین مشکل وجود دارد که عده ای برای تعویض لباس زیر، کاملا لخت بشوند. لذا اگر میخواهید که چشمتان به کمالات کسی روشن نشود باید با احتیاط وارد رختکن شوید و کاملا سر به زیر باشید. زود لباسها را عوض کنید و از محل متواری شوید.


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۱۴
ف ر د

دفاع از رساله‌ی دکترا در کشورهای مختلف متفاوت است. در بعضی کشورها مثل ایران، جلسه دفاع بسیار جدی، مهم و طولانی است و در برخی دیگر از کشورها بیشتر جنبه نمادین دارد. در این بین هلند به دسته دوم تعلق دارد.

در هلند، ابتدا دانشجوی دکترا رساله‌ی خودش را به دانشکده تحویل میدهد، رساله‌اش مورد ارزشیابی قرار می‌گیرد و او باید ایرادات و اصلاحات پیشنهادی را اعمال کند. سختی کار تا همین جا است. در صورت تصویب و تایید رساله، کار تمام است. مدرک دکترا آماده می‌شود. ولی دانشجو می‌تواند یک جلسه‌ی دفاع غیرالزامی و نمادین داشته باشد که حالتی شبیه تئاتر دارد!

جلسه دفاع از پایان‌نامه دکترا در هلند یادآور جلسات دادگاه در قرن 18 میلادی است. آداب خاص و سنتی دارد. کمیته داوران دارای پوشش خاصی است که شامل شنل و کلاه است. هنگام ورود و خروج کمیته ی داوران، همه حضار باید بر پا شوند.

دانشجو دارای دو ساقدوش است که در سمت چپ و راست او قرار دارند. در صورتی که عضوی از کمیته داوری سوالی از صفحه مشخصی از پایان‌نامه داشته باشد، یکی از ساقدوش‌ها متن را از رساله می‌خواند و سپس دانشجو باید پاسخ دهد.

زمان دفاع باید کمتر از 45 دقیقه باشد. بعد از 45 دقیقه، یک نفر وارد سالن خواهد شد، چیزی بر روی زمین می‌کوبد و دستور می‌دهد که سوال و جواب متوقف شود!

سپس کمیته داوران اتاق را ترک می‌کنند و برای شور (الکی!) به بیرون می‌روند. بعد از چند دقیقه باز می‌گردند. پس از خواندن متنی مشخص، مدرک دکترا به دانشجو تحویل می‌شود.

فیلم زیر توسط دانشگاه لایدن هلند منتشر شده است و بخشی از رسوم جلسه دفاع را توضیح می‌دهد (زیرنویس ترجمه‌ی آزاد از من است).




دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 1 ثانیه

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۲۷
ف ر د